تمرکز هماهنگ وزارت راه و شهرسازی به تعداد خانههای خالی از سکنه در کشور درست یکماه مانده به پایان عمر دولت یازدهم، این ذهنیت را به دست داده که تعداد مسکنهای خالی از سکنه، پاسخگوی نیازهای موجود در جامعه بوده و دیگر ضرورت چندانی به ساخت و ساز بیشتر در کشور نیست.
"عباس آخوندی"، وزیر راه و شهرسازی به تازگی گفته که تعداد خانههای خالی از سکنه در کشور 2.5 میلیون واحد مسکونی بوده که بیش از 250 میلیارد دلار از ثروت ملی را در خود حبس ساخته و اذعان داشته که هرگونه سرمایه گذاری در این حوزه بدون استفاده بوده زیرا نرخ بهره وری آن معادل صفر درصد است.
بر این اظهارات، گفته های پیروز حناچی، معاون وزیر راه وشهرسازی را هم می توان افزود که تصریح کرده: طبق آخرین سرشماری مرکز آمار،۲ میلیون و ۶۰۰ هزار واحد مسکونی خالی و بدون سکنه در کشور وجود دارد و تاکید کرده که به حد کافی در کشور، مسکن ساخته شده است.!
تردیدی نیست که تمرکز مدیران ارشد وزارت راه وشهرسازی برتعداد خانه های خالی ازسکنه، یک برنامه هدایت شده بوده، چرا که درکنار افراد مذکور،مدیران دیگری هم از این وزارتخانه در روزهای اخیر برتعداد زیاد خانه های خالی از سکنه تاخته اند.
اما آیا وزارت راه و شهرسازی در این کشمکش زمانی، واقعا نگران تعداد خانه های خالی از سکنه است؟
به جرات میتوان پاسخی غیر از آری، بدان داد.
واقعیت این است که بازار مسکن از انتهای سال 91 به آرامی وارد دوره رکود خود شده و تا اکنون هم، هیچ علامت روشنی دایر بر خروج صنعت ساختمان از طولانی ترین دوره رکود خویش در چهار دهه اخیرمشاهده نشده است.
هرچند که در دوسال اخیر، زمزمه هایی از ناحیه برخی مدیران این وزارتخانه حاشیه ساز دایر بر بازگشت رونق به صنعت ساختمان کشور به راه افتاد اما در عمل، خواب این صنعت فراگیر، سنگین تر هم شد.
فقدان برنامه راهبردی از ناحیه وزارت راه و شهرسازی برای ایجاد رونق در صنعت ساختمان، رکود سنگین حاکم بر پیکره اقتصاد رنجور کشور، تضعیف قدرت خرید مردم به دلیل بحرانهای اقتصادی چهار سال اخیر، رشد نامتعارف بهای ساختمان درکنار تولید واحدهای لوکس و ورود نهادهای قدرتمند مالی به بازار مسکن و دست آخر تقلیل قدرت سرمایهگذاران خرد تر برای ساخت وساز بر ادامه دار شدن دوران رکود مسکن در کشور تاثیری شگرف گذارده است.
همین امر، نفس صنعت ساختمان و دستکم 300 زیرگروه شغلی مرتبط با این صنعت را در سینه حبس ساخته و نارضایتی جدی ازفعالان صنعت ساختمان را در کشور به دنبال داشته است.
از قرار معلوم، تعداد خانوارهای موجود درکشور در سال 95 دستکم 24.1 میلیون خانوار بوده که در قیاس با تعداد خانه های موجود در کشور درسال 95 که به 25 میلیون و 400 هزار واحد افزایش یافته، میتوان جمع بندی کرد که تعداد خانه ها از تعداد خانوارها پیشی گرفته است.
موافقان دولت برای جلوگیری از بیشینه شدن انتقادات در راستای جبران کم کاری وزارت راه و شهرسازی در حوزه ساختمان، تاکید دارند که یک میلیون و ۴۹۵ واحد مسکونی خالی از سکنه در هفت استان تهران، اصفهان، خراسان رضوی، فارس، آذربایجان شرقی، البرز و خوزستان شناسایی شده که هر یک از این استانها به تنهایی بیش از پنج درصد از کل خانههای خالی در کشور را در خود جای دادهاند.
به عبارت بهتر،در هریک از ۲۴ استان دیگر کشور، نسبت خانههای خالی به خانههای خالی کل کشور کمتر از ۴ درصد گزارش شده بنابراین نرخ خانههای خالی در هفت استان یاد شده در فاصله سالهای ۹۰ تا ۹۵، معادل ۶۱ درصد رشد داشته است.
درمقابل،ایرج رهبر،عضو هیأت مدیره انجمن انبوهسازان، وجود خانههای خالی از سکنه را ناشی از قدرت خرید پایین مردم دانسته و میزان کسری مسکن درکشور را اکنون،یک میلیون و 370 هزار و 989 واحد در سراسر کشور بر شمرده است.
پس تا اینجای کار شکی نیست که افزایش تعداد خانه های خالی از سکنه به معنی امکان پاسخگویی به همه نیازمندان مسکن خواهد بود چرا که به غیر ازکلانشهر ها، تعداد زیادی از متقاضیان ،همچنان در انتظار صاحب خانه شدن در صف ایستاده اند، ولو به قیمت 12 سال انتظار.
جالب تر اینکه رکود سنگین چهارسال اخیر، از میزان ساخت وساز مسکن درکشور به شدت فروکاسته و رقم ساخت و سازمسکن در کشور را از 650 هزارواحد درسال 91 به 200 هزار واحد مسکونی در شرایط حاضر رسانده است.
همین امر، دردراز مدت نظام عرضه را در مقابل تقاضا برهم خواهد زد.
بر این موضوع، باید تقاضای مسکن موثر سالانه 800 هزار واقعه ازدواج را هم افزود که این زوجها به صفوف به هم فشرده متقاضیان مسکن افزوده می شوند.
ازنگاه دست اندر کاران امر،وزارت راه وشهر سازی در اعلام تعداد خانه های خالی از سکنه اغراق آمیز برخورد کرده، زیرا با توجه به اعلام 490 هزار واحدی خانه خالی از سکنه در استان تهران،تعداد زیادی از آنها شامل ویلاهای ساخته شده درمناطق خوش آب و هوای تهران همچون لواسان، دماوند، فشم و حتی شهریار بوده است.
برش دیگری از سهم خانه های خالی از سکنه با متراژ بالا ، مربوط به واحد های مسکونی واقع در شمال پایتخت بوده که با قیمت های نجومی درمناطق شمالی تهران قرارگرفته اند و برای عده ای خاص ساخته شده اند.
برکنار از دو مورد مذکور، تعدادی از خانه های خالی از سکنه هم خانه دوم بوده و لااقل برای مدت زمان کوتاهی خالی بوده اند.
باتوجه به ضعف دولت در خارج ساختن صنعت ساختمان از رکود گسترده، این احتمال به مراتب تقویت شده که هدف از پررنگ تر کردن تعداد خانه های خالی ازسکنه، تدارک یک راه گریز برای فرار از دست منتقدان پرشمار بوده، واقعیتی که روشن شدن پشت صحنه آن، نیازمند پرتو افشانی بیشتر بر زوایای دیگر آن است.
دلیل دیگر،تلاش برای تحریک روانی طرف تقاضای بازار مسکن بوده چرا که با توجه به رکود سنگین در صنعت ساختمان دراین سال ها، میزان ساخت وساز به شدت افت کرده و درصورت رای آوری رئیس جمهوری فعلی در دوره بعدی ریاست جمهوری، تحریک روانی و بازگشت هیجان به بازار رخوت زده مسکن امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
خاستگاه چنین برداشتی،تاثیر سنگین صنعت ساختمان بر اقتصاد ملی بوده که رکود در این صنعت مساوی است با تاثیر پذیری مستقیم بر 300 گروه شغلی در کشور.
استمرار کورد درصنعت ساختمان بیش از گذشته، دولت را در تیررس انتقادات تند و تیز قرار خواهد داد، مگر با خروج حداقلی این صنعت از رکورد وایجاد هیجان در لایه های سطحی آن.
باید دید که دولت جدید چه برخوردی با صنعت ساختمان خواهد کرد.