هرچه انبوه‌سازی در سطح منطقه و یا حتی در سطح کلان شکل بگیرد بر بستر بیماری‌ها و مشکلات و آلودگی‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی و کالبدی دامن می‌زند.
انبوه‌سازی از جمله روش‌ها، برنامه‌ها و سیاست‌هایی است که در فرآیند ساختن مسکن و به‌طور کلی در تولید مسکن از ارزش‌های مثبت و منفی گوناگونی برخوردار است که یکی از پدیده‌های مهم و اساسی مورد بحث جامعه امروزی بوده است و نیاز به مطالعه جدی دارد که در غیر این‌صورت می‌تواند مشکلات بسیاری را از لحاظ کالبدی، اجتماعی بر پیکره شهری ایجاد کند و از آنجایی که شهرهای کوچک و بزرگ هر کدام خود دارای ویژگی‌ها و نقش‌ها و عملکردهای خاصی در شبکه شهری هستند باید به اهمیت و عمق این مسأله نگاهی جهان وطنی داشت و افق دید را گسترده کرد تا به بهترین صورت به حداکثر بازدهی مطلوب برسیم. کمبود زمین، مسکن، بهینه کردن هزینه‌های تأسیسات شهری، جلوگیری از رشد افقی شهرها، پاسخ دادن به بسیاری از نیازهای بیرونی مانند اینکه تعدادی زیادی از خانواده‌های بی‌سرپناه، دارای سرپناه شده و هم اینکه سود اقتصادی سرشاری را به بدنه اقتصادی منطقه تزریق کرد را داد سبب شد تا مدیران شهری به  فکر انبوه‌سازی بیفتند. از سویی دیگر باید یادآور شد که انبوه‌سازی مسکن باعث ایجاد مشکلاتی همچون زیست‌محیطی، اکوسیستم، بستر زمین، تراکم جمعیت، تراکم ساختمان‌ها، اختلال در تأسیسات زیربنایی و خدمات شهری و محیط زندگی انسان شده است، انسانی که مهم‌ترین عنصر در عرصه خلقت ایجاد شهر و شبکه شهری است و همه عوامل می‌توانند او را تحت شعاع خود قرار دهند که در جای خود نیاز به تأمل دارد. هرچه انبوه‌سازی در سطح منطقه و یا حتی در سطح کلان شکل بگیرد بر بستر بیماری‌ها و مشکلات و آلودگی‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی و کالبدی دامن می‌زند تا به سمتی سوق می‌یابد که تأثیرات نامطلوب کالبدی زیست محیطی در فضای شهری را بر خود باقی می‌گذارد و می‌‌توان آن را به وضوح دید. تغییرات کاربری‌ها، استفاده نادرست از کاربری‌های موجود، بوی نامطبوع فاضلاب‌ها، دسترسی‌ها و فشار و حجم بیش از اندازه بر بستر زمینی که منزل‌گاه همه بشریت است مدیران شهری را به فکر واداشت که آیا دیگر شهرها جوابگوی انبوه‌سازی بی قید و اساس را خواهند داشت یا سود سرشار اقتصادی حاصل از آن عاید چه کسانی خواهد شد. آیا بدون در نظر گرفتن رفاه حال شهروندانی که خود یکی از رکن‌های اساسی کارهای مدیریتی جامعه شهری هستند که تا شهروندی نباشد شهری آباد نخواهیم داشت را مورد بررسی قرار دهند. این معضل باید از کدامین پنجره نگریسته شود؛ بوی تازگی فاضلاب‌ها، فرونشینی زمین و ... آیا واقعاً باید به‌دنبال رفع مشکل ازدحام جمعیت و کمبود زمین و غیره بود یا خود سردمدار ایجاد چالشی بزرگ‌تر از بی‌مسکنی برای شهرهایی که چون موجودی زنده و پویا هستند و جان دارند، معضلی
 ایجاد کنیم.