برخی سیاست ها اگر چه به ظاهر برای بازار مسکن مفید به نظر می رسند اما اتخاذ و اجرای آن ها در بلندمدت می تواند منجر به بروز آثار سوء بر بخش مسکن و التهاب مضاعف قیمتی و معاملاتی در این بازار شود.

طی ماه های اخیر که بازار معاملات مسکن به دلیل جهش شدید قیمتی دچار التهاب و آشفتگی شده است و گروه های قابل توجهی از متقاضیان خرید مسکن به خصوص متقاضیان مصرفی به دلیل عقب ماندن بنیه مالی آن ها از سرعت رشد قیمت مسکن به ناچار از بازار تقاضای خرید ملک و آپارتمان عقب نشینی کرده اند برخی سیاست ها به منظور ساماندهی بازار مسکن مطرح می شود که باید به دقت مورد بررسی قرار بگیرند.

برخی معتقدند می توان از طریق سیستم قیمت گذاری واحدهای مسکونی این بازار را کنترل کرد؛این در حالی است که اساسا امکان قیمت گذاری و تعیین نرخ مقطوع برای واحدهای مسکونی وجود ندارد.

مسکن کالایی ناهمگن است و نمی توان برای واحدهای مسکونی قیمت قطعی تعیین کرد؛ چرا که اساسا هر یک از واحدهای مسکونی ویژگی های خاص خود را دارد و نمی توان اعلام کرد که به عنوان مثال دو واحد مسکونی کاملا مشابه هستند که بتوان قیمت مشابهی را برای آن ها تعیین کرد.

علاوه بر ناهمگن بودن مسکن به عنوان کالایی که بتوان قیمت معینی برای آن تعیین کرد تجربیات و مطالعات جهانی حاکی از آن است که این سیاست سیاستی ناموفق است.

اجرای سیاست های این چنینی از زاویه دیگر می تواند منجر به عقب نشینی سازنده ها و سرمایه گذاران ساختمانی و ملکی از بازار مسکن شود؛چرا که با به خطر افتادن حاشیه سود منطقی در بازار مسکن، سمت عرضه آپارتمان نیز اقدام به خروج سرمایه و نیروی های کار خود از این بازار کرده و در نتیجه تیراژ ساختمانی و عرضه جدید به بخش مسکن با کاهش چشمگیری مواجه خواهد شد.

کاهش حجم عرضه جدید به بخش مسکن به معنای افزایش شکاف بین حجم عرضه و تقاضای واحدهای مسکونی و در نتیجه رشد ناگهانی قیمت ها به واسطه کمبود عرضه و ناتوانی بازار مسکن برای تامین واحدهای مسکونی مورد نیاز گروه های مصرفی و سرمایه گذار است.

معاون مسکن و ساختمان وزارت راه وشهرسازی اعمال سیاست های حمایتی به منظور افزایش عرضه جدید به بازار مسکن از یک سو و همچنین تقویت بنیه مالی خریداران مسکن را از سوی دیگر یکی از بهترین و موثرترین اشکال ساماندهی بخش مسکن اعلام کرد.

ارائه تسهیلات به متقاضیان مصرفی واحدهای مصرفی و همچنین سازندگان واحدهای مسکونی مورد نیاز تقاضای غالب جامعه یکی از اثربخش ترین و کارآمدترین سیاست ها برای ساماندهی بازار مسکن است چرا که کمک به تقویت بنیه مالی سازندگان منجر به افزایش فعالیت های ساختمانی و عرضه جدید به بخش مسکن می شود و از سوی دیگر خریداران نیز به واسطه دسترسی به سطح مناسبی از تسهیلات خرید مسکن می توانند اقدام به خرید این واحدها و سکونت در آن ها کنند.

این موضوع در مطالعات و تجربه های جهانی نیز به اثبات رسیده است و جوامع موفق در حوزه ساماندهی بازار مسکن همواره تسهیلات با سقف،نرخ سود و دوره بازپرداخت مناسبی را به متقاضیان ساخت و خرید واحدهای مسکونی ارائه می دهند.